زعفران و تاثیر آن در فرهنگ گناباد
فرهنگ عامه یکی از شاخه های مطالعات فرهنگی این روزها مورد توجه جامعه شناسان است. بدون شک زعفران و تاثیرات ایجاد شده از سوی آن در فرهنگ مردم گناباد جای کار علمی وسیعی دارد
دیدگاه نظریه پردزان در رابطه با فرهنگ
نظریه پردزان قدیمی فرهنگ را “محصول فرعی” نیروهای ساختاری جامعه تلقی می کردند. از این رو درک انقلاب صنعتی و گسترش زندگی شهری اهمیت زیادی در درک نخستین رهیافت ها درباره جامعه داشت.
اما از اواخر قرن بیستم موضوع جدیدی در جامعه شناسی به نام مطالعات فرهنگی توجه خود را بر “زندگی روزمره”متمرکز کرد.
بسیاری از رفتارهای بدیهی زندگی روزمره در رهیافت فرهنگ عامه مورد مطالعه قرار گرفت.
و نظریه پردازان اجتماعی به طور فزاینده ای از زندگی روزمره به عنوان مدل تحلیلی خود برای گره گشایی از فرایندهای شکل گیری جامعه استفاده می کنند.
رفتارهای عادی توده مردم که عمومی بر اساس کنش های منطقی صورت نمی گیرد
و تعارض های نخبه گرایی را به همراه داشت مورد توجه قرار گرفت.
و اندیشمندان به تفسیر ، تبیین، نشانه شناسی و معرفت شناسی آن پرداختند. مقالات متعددی درباره زندگی روزمره مردم در ورزش فوتبال، پیام های بازرگانی، موسیقی های محلی، تفریحات حاشیه نشین ها و… صورت گرفت.
رابطه فرهنگ با زعفران در گناباد
مادر اینجا سعی داریم باروایتی توصیفی درباره فرهنگی صحبت کنیم که براساس کشت محصول زعفران درمنطقه گناباد شکل می گیرد.
جنوب خراسان همزمان در آبان و آذر با یک فعالیت اجتماعی درگیر می شود که همه طبقات مردم را به گونه ای با خود درگیر می نماید.
پرداختن به این مقوله که در نوع خودش بکر می باشد می تواند نمونه ای از مطالعات فرهنگ عامه محسوب شود.
در اوایل آبان هر سال با شروع فصل برداشت زعفران در شهرستان تربت حیدریه و آمدن نخستین گل های زعفران به گناباد خبر آمدن مناسبت جدید در شهر می پیچد.
توده مردم خود را برای فعالیتی حدودا بیست روزه آماده می کنند که بسیار فشرده همه طبقات را درگیر خواهد کرد.
چند روز بعد گل های زعفران گناباد آماده برداشت می شود. همه مردم چه از منافع اقتصادی گل زعفران نفع ببرند و چه نفع نبرند با آن در تماس فرهنگی هستند.
مردم شهرستان گناباد عموما در برخورد با زعفران به چهار دسته تقسیم می شوند:
۱-آنهایی که خود کشت گل دارند و در این ایام علاوه بر برداشت گل، مرحله جدا سازی و سپس سود اقتصادی را تجربه می کنند.
۲-آنهایی که کشت گل ندارند و برداشتی هم انجام نمی دهند بلکه در بازار گل هستند
و بعد از خرید از کشاورز ، وارد مرحله جدا سازی و سود اقتصادی می شوند.
۳-آنهایی که گل ندارند و فقط در مرحله جدا سازی به کشاورزان عمده کمک می کنند و دستمزد می گیرند.
۴-آنهایی که وارد این چرخه نمی شوند
اما در طول این ایام با تغییر فضای بازار ، طبیعت و حتی تغییر در مراودات اجتماعی خانواده ها درگیر هستند
و در نتیجه کنش های متفاوتی بروز می دهند.
خصلت زعفران آن است که در این ایام که کمتر از یک ماه است،
هر روز از زمین کشاورزی گل جدید بیرون می زند که باید حتما برداشت شود و حداکثر در دو روز ، قبل از آنکه خشک شود مرحله جدا سازی انجام شود.
بنابراین سرعت کار ، باعث می شود نه تنها افراد خانواده بلکه خانواده های وابسته و آشنایان وارد این معرکه بشوند.
اولین مزیت زعفران ، مزیت اقتصادی آن است ولی به طور عمده مزیت های بعدی آن را ماندگار می کند.
در یک توصیف کلی باید بگوییم که درایام برداشت همه خانواده درگیر هستند وکار فقط به صورت مردانه انجام نمی شود.
طبق یک الگوی قدیمی، همه اعضای خانواده ساعت اولیه صبح،قبل ازگرم شدن هوا،زمانی که محصول هنوز غنچه است، به گشت گاه می روند.
چند ساعت برداشت طول می کشد. همه افراد در یک ردیف حرکت می کنند و به صورت دستی گل ها را از زمین جدا می کنند. سپس به خانه آمده و به جداسازی گل می پردازند. در صورت زیاد بودن گل ها دو اتفاق می افتد. قسمتی از آن در بازار شهر که اکنون بسیار داغ است به فروش می رسد.
قسمتی هم به صورت بسته های حدودا دو ، سه و یا پنج کیلویی بین همسایه هایی که خود کشت نداشته اند توزیع می شود تا آنها مرحله جدا سازی را انجام دهند و سپس دست مزد آن را می گیرند.
بعد کیفی و کمی
اما آنچه در روایت برداشت یک کالای کشاورزی با سود اقتصادی بالا برای مطالعات فرهنگی حائز اهمیت است وجود خرده مالکان بسیاری است.
که باعث شده معنای “کنشگری” منحصربه فرد این محصولات را هم در بعد “کیفی” و هم “کمی” گسترش دهد.
بعد “کمی” از آن رو که خرده مالکی باعث افزایش کشت میشود و تعداد خانواده های بیشتری وارد آداب ویژه زعفران کاری می شوند.
و “کیفی” بدان معنا که همه ارکان روحی و جسمی افراد خانواده از آن متاثر می شود
و برای همه افراد در هر سن و سال فارغ از جنسیت وظایفی محول می شود
و فعالیت خاصی انتظار می رود.
دو اصل بنیادین فرهنگ عامه
” نظریات فرهنگ عامه بر دو اصل بنیادین مبتنی است. نخست اینکه ما اصولا به صورت کنشگرانی مختار در فرهنگ عامه سهیم می شویم. به عبارتی ما بازی خوردگان درمانده یک صنعت فرهنگ سازی مقتدر نیستیم. همچنین پذیرفتگان منفعل نوعی فرآیند یکپارچه ی اجتماعی شدن هم نیستیم.
دومین اصل بنیادین نظریه فرهنگ عامه آن است که ما از سهیم شدن در شکل های فرهنگی عامه پسند کسب لذت می کنیم.
اگر این چنین نبود ما در آن فرهنگ مشارکت نمی کردیم و آن فرهنگ هم دیگر مردم پسند نبود.”
لذت و مختار بودن در این جا، یک رابطه همسو دارند که به ارتقاء همدیگر کمک می کنند. لذت تولید شده از محصول زعفران در چهار سطح بر فرهنگ عامه نمایان می شود. که دو مورد آن کاملا مخصوص زعفران است و در محصول دیگری یافت نمی شود.
– لذت اقتصادی:
عامل اقتصادی اگرچه عامل مبنایی نیست اما عامل اولیه است. زعفران به نسبت کشتی ارزشمند است. بنابراین کشاورزان می دانند در این فشار مضاعف ۲۰ روزه سود خوبی خواهند داشت.
بنابراین رنج آنها همراه با شادی خواهد بود ومعمولا مردان خانواده سعی می کننداین حس را به خانواده منتقل کنند.
– لذت اجتماعی:
این حس که قوی ترین نوع لذت در مجموع لذات های ایجاد شده است. بر کارکرد گرایی همه پتانسیل های اعضای خانواده همراه است.
شئون سلسله مراتبی خانواده در این ایام معمولا معلق می شود و پدر خانواده باید در کنار کوچکترین فرد خانواده یک نوع کار را انجام دهد
و این معمولا با ایجاد یک اعتماد به نفس و ایجاد حس لذت بر مبنای قایده گرایی برای همه است.
شب نشینی های طولانی بین خانواده ها که هر خانواده گل های خود را جدا خواهد نمود و ارتباط کلامی باعث لذت های جمعی می شود.
گاهی در روزهایی که کار بسیار زیاداست فرزندان به مدرسه هم نمی روند ودر عمل جمعی خانواده شرکت می کنند.
– لذت زیبایی شناسی:
گل زعفرانی بنا به زیبایی ظاهری و رنگ های بنفش ، قرمز و زردکه در طراحی آن به کار رفته است به نوعی طراحی آشفته و شعف انگیز در شهر کمک می کند.
در شهر گناباد بنا بر آنکه بسیاری از زمین های کشاورزی در حاشیه منطقه مسکونی است
این زیبایی در یک سفر کوتاه در شهر هم به طور ملموس دیده می شود.
از سویی پس مانده گل های زعفران که به عنوان زباله دور ریخته می شود هم مجموعه ای از طیف رنگ های بنفش است در حاشیه کوچه و خیابان دیده می شود
برعکس هر نوع زباله دیگر، حس خوبی به مخاطب منتقل می کند.
همچنین بازار معامله گل زعفران و ریشه های آن اکثرا در خیابان سعدی گناباد انجام می شود. عبور و مرور در این خیابان در این ایام بسیار جلب توجه می کند. این خیابان هر شهروندی را که ارتباط اقتصادی با زعفران ندارد ناچار وارد این شور می کند . گویا این یک جشن محلی است که همه با آن درگیرند و سهمی در آن دارند.
– لذت جنسی:
زعفران بوی بسیار شعف انگیز و شادی بخش دارد که همه خانه هاومحله ها را در این ایام پر می کند
علاوه بر این خصلت عمده این گل ، دارویی است. طبع گرمی که دارد و معمولا در آشپزی ایرانی به عنوان ماده شادی بخش به کار می رود. متخصصان تغذیه معتقدند زعفران در افزایش قدرت جنسی بسیار موثر است.
از همین رو است که معمولا خصلت عزلت نشینی در این فصل کمتر دیده می شود
و “حتی بر اساس نظریه فروید که لذت های غیر جنسی می تواند بدل از لذت های جنسی شوند و کلا خوشی های جسمانی را می توان با خوشی های غیرجسمانی جایگزین کرد.”
این ارتباط در مورد زعفران کاملا مشهود است.
بسیاری از شعف های جنسی درطول روز که امکان بروز پیدا نمیکند در فعالیت های کاری مربوط به زعفران نمود می یابد.
از همین رو است که همه کسانی که با زعفران سرو کار دارند می دانند که در مراسم برداشت و مراسم جدا سازی ، شادی های کلامی به اوج می رسد و عموما اصرار دارند که در این مراسمات با وجود همه سختی هایش شرکت کنند.
زنان و زعفران :
نظریات فمنیستی در فرهنگ عامه بسیار ورود کرده اند
و از نقش های گوناگون زنان در این نوع کنش های روزه مره سخن گفته اند.
جایگاهی که فراتر از فرهنگ رسمی نشان دهنده جایگاه اصلی زنان است.
البته گرایش های فرهنگ عمومی مانند رسانه که فرهنگ وابسته به جریان های کلان اقتصادی و سرمایه داری می شود مورد نقد تند فمنیست ها قرار دارد.
فارغ از نگاه فمنیسیتی باید اذعان کرد کارکرد زنان در این ایام بسیار بارزتر می شود.
زنان جدا از فعالیت های همیشگی شان چون زعفران از یک کالای تجاری فراتر رفته و به درون ساختار خانواده آمده است.
در همه مراحل حضور دارند و معمولا مدیریت برنامه ها در این روز ها در دست آنها است.
کمک کردن دربرداشت محصول،جمع وجور کردن زعفران تازه و مرتب کردن آنها برای خشک شدن ریشه ها وظیفه زنان است.
پذیرایی از همه افراد خانواده در حین کار نیز از وظایف همیشگی آنها است.
همانطورکه در بالا آمد برخی از خانواده ها فقط در جداسازی زعفران کمک کشاورزان عمده می کنند.
ایجاد این رابطه وفرستادن گل ها به درب خانه همسایه ها و چانه زنی برای قبول چندکیلو گل زعفران و جداسازی آنها
معمولا توسط خانم های هر دو خانواده صورت می گیرد.
برخی از خانواده ها محصولات نهایی زعفران را به طور عمده نمی فروشند و آن را به صورت یک پول نقد در نظر دارند و در خانه نگه می دارند تا در مواقع لزوم در بازار به آسانی تبدیل به پول کنند.
این کار هم که در طول سال انجام می شود تحت مدیریت زنان است. آنها در مواقع لزوم چند مثقال زعفران را از انبار محصول خارج می کنند. بنابراین بسیاری از خرده معاملات زعفران هم در گناباد توسط خانم ها انجام می شود.
ضعف ها:
با وجود درگیر شدن ابعاد مختلف زندگی مردم گناباد با زعفران و تبدیل شدن آن به فرهنگی خاص با مراسمات ویژه خود
،هنوز ضعف هایی دیده می شود که زعفران نتوانسته است در خلق شئون فرهنگی کامل باشد.
در این گونه مراسم خاص که همراه است با حضور جمع کلی خانواده در مراسم برداشت
و یا شب نشینی ها ویژه معمولا اشعار، اذکار و یا افسانه هایی متناسب با نوع کار خلق می شود
که هر ساله بیان می شود و همراه با شادی و لذت است.
اما در مورد زعفران،اینگونه نیست و ما هیچ نوع شعر و یا ذکر و حتی داستان خاصی نیافتیم که به صورت فراگیر در این منطقه استفاده شود.
منبع: